بر ید باد صبا خاطری پریشان داشت // مگر حدیثی از آن زلف عنبر افشان داشت
نسیم زلف نگار از نسیم باد بهار // فتوح روح روان و لطافت جان داشت
صبا ز سلسله گیسوی مسلسل یار // هزار سلسله بر دست و پای مستان داشت
بیادم از نفس خرم صبا آمد // گلی كه لعل لبی همچو غنچه خندان داشت
هزار نكته باریك تر زمو اینجاست // به صد كرشمه زاسرار حسن جانان داشت
صبا دمید خورآسا زمشرق ایران // مگر كه ذره ای از تربت خراسان داشت
مقام قدس خلیل و منای عشق ذبیح // كه نقد جان بكف از بهر دوست قربان داشت
مطاف عالم امكان زملك تا ملكوت // كه از ملوك و ملك پاسبان و دربان داشت
به مروة صفه ایوان او صفا بخشد // حطیم و زمزم از او آبرو و عنوان داشت
به قاف قبه او پر نمی زند عنقا // بر آستانه او سر همای گردون داشت
قصور خلد ز مقصوره تو یافت كمال // زخدمت در آن روضه رتبه رضوان داشت
تویی رضا كه قضا و قدر سرتسلیم // بزیر حكم تو ای پادشاه شاهان داشت
به «مفتقر» بنگر كز عزیز مصر كرم // به این بضاعت مزجاة چشم احسان داشت
(مرحوم كمپانی)
در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری، مدینه حال و هوایی دیگر داشت و نه تنها در زمین بلكه از آسمان هم صدای تهنیت گفتن ملائك به گوش می رسید و شكوفا شدن غنچه دیگری از گلهای بوستان ولایت را كه فضای عالم را معطر ساخته بود بشارت می داد. نام او «علی.» و كنیه اش «ابوالحسن.» بود.
ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهده دار مقام امامت و ولایت شد. مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول كشید كه 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید»، 5 سال با خلافت «محمد امین.» و 5 سال با خلافت «مامون.» معاصر بود.
امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مامون در زادگاه خود، شهر مقدس مدینه اقامت داشت كه پس از به حكومت رسیدن مامون - با حیله و نیرنگ - به خراسان دعوت شد و سرانجام در آخر صفر سال 203 هجری در سن 55 سالگی به واسطه زهر مسموم شد و به شهادت رسید.